گفتگوی ترسناک دکتر شهاب اناری

من تنها در مطب سرد دکتر نشسته بودم و به او نگاه می‌کردم. او در حال خواندن نتایج آزمایش‌هایم بود. سه سال است که با بیماری زمینه‌ای روده روبه‌رو بودم و در چند ماه گذشته مشکلم تشدید شده بود. می‌دانستم که یک مشکل وجود دارد، اما آن گفتگوی ترسناک نشان داد که مسئله بسیار جدی تر از آنچه فکر می‌کردم است.

گفتگوی ترسناک من با دکتر که مسیر زندگی ام را عوض کرد

دکتر به من نگاه کرد و گفت: “شهاب، این خیلی نگران کننده است، ممکن است به سرطان تبدیل شود.” 

هنگامی که دکتر کلمه سرطان را گفت، شوکه شدم! قلبم درد گرفت! اولین تصویری که به ذهنم رسید، چهره همسرم و پسر کوچکم بود. به خودم فکر کردم که اگر من نباشم، کی مراقبت از آنها خواهد کرد؟ دومین چیزی که به ذهنم رسید، تمامی کارهایی بود که در طول این سال‌ها قصد داشتم انجام دهم، اما به بهانه‌های مختلف، به ویژه کار، به تأخیر افتاده بودم. سفرهایی که می‌خواستم بروم، فعالیت‌هایی که می‌خواستم انجام دهم. به خودم فکر کردم که اگر این سرطان شود و من درگیر آن شوم، همه این آرزوها به هم ریخته خواهند شد. دکتر هم گفت که من تحمل فشار بسیاری را بر دوش دارم و این فشارها تأثیر منفی بر سلامت من خواهند داشت.

شرایط من چطور بود؟

قضیه این بود که حدود یک سال قبل، مسیر شغلی خود را تغییر داده بودم. پیش از آن، سال‌ها به عنوان مدرس و نویسنده زبان انگلیسی فعالیت می‌کردم. در مدارس، دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌ها، به طور فعال حضور داشتم و شهرت و موفقیت داشتم. اما پس از مدتی، به یک حد مشخصی رسیده بودم و درونم نیاز به تغییری داشت.

شاید شما نیز تجربه مشابهی را داشته باشید، شاید در حال حاضر در یک شغل هستید که میخواهید آن را تغییر دهید. یک چیزی درون شما به شما می‌گوید که حالا زمان تحول و تغییر است. در آن زمان، من همان حس را داشتم و میخواستم شغلم را تغییر دهم. تصمیم گرفته بودم که به عنوان یک مدرس موفق و یک سخنران انگیزشی، به همه کمک کنم تا در زندگی خود موفق باشند. میخواستم در شغل جدیدم به عنوان یک موفقیت آمیز، عمل کنم. برای همین، در طی آن یک سال، روزانه 14 تا 16 ساعت کار میکردم و هفته‌ای همه روزه مشغول بودم.

دوستانم در آن موقع به من می‌گفتند: “شهاب، تو دیگر سرگرمی نداری، اصلاً نمی‌توان با تو خوش بگذراند، همیشه درگیر کار هستی!” و من به آنها می‌گفتم: “خب، ببینید، این تازه شروع کسب و کار من است و باید وقت بگذارم!” وقتی که به صورت قابل توجهی پول درآوردم، در آن زمان می‌توانم فشار روی پدال گاز را کم کنم.

مشکل من چه بود؟

مشکلم این بود که به طور فزاینده‌ای تلاش می‌کردم و وقت بسیاری را صرف کارم می‌کردم، اما نتایج مالی قابل توجهی نمی‌بینم. به خوبی درک می‌کردم که یک مشکلی در جایی وجود دارد. تنش‌ها و فشارها به حدی بالا رسیده بودند که در پایان سال اول، حملات اضطرابی تجربه کردم، افسردگی سبکی را تجربه کردم و بیماری زمینه‌ای روده‌ایم شدیدتر شد. بایستی برای خودم پاسخگو بودم و بایستی به صراحت تشخیص می‌دادم که مشکل از کجا ناشی می‌شود. با اینکه تلاش می‌کردم و علاقه داشتم موفق شوم، اما یک شیوه صحیح برای اینکه همه چیز به خوبی جا بیفتد، وجود نداشت.

به خودم بازگشتم و به شدت کتاب خواندم، کلاس‌ها رفتم و حتی با یک مربی شخصی همکاری کردم و دریافتم که مسئله این است که این ایده که من مدرس موفقیت، یک سخنران انگیزشی و کمک به همه مردم جهان در راستای دستیابی به موفقیت در زندگی خود هستم، همچنان جذاب به نظر می‌رسد، اما در دنیای امروز که به تخصص‌ها متمایل شده است، من به سختی می‌توانم به آن پاسخ دهم.

به نتیجه رسیدم که به جای اینکه یک همه‌کاره بیهوده باشم، باید به دقت تعیین کنم کدام مشکل را برای کدام گروه افراد حل کنم. به دقت باید برند شخصی خودم را تعریف کنم؛ چه ارزشی منحصر به فرد را به بازار ارائه می‌دهم که با سایرین تفاوت داشته باشد.

چرا شهاب اناری پزشکی را رها کرد؟

سالهای بسیار پیش، در سال 1376 شمسی، من به عنوان رتبه 1 کنکور کشوری در ایران شناخته شدم. درسخوانی بسیار پرتلاش بودم و به دانشگاه پزشکی تهران راه یافتم، که برای بسیاری از افراد رویایی به حساب می‌آید. اما در ترم اول درک کردم که علاقه‌ای به پزشکی ندارم. پزشکی را به پایان رساندم و فارغ التحصیل شدم، اما دریافتم که رشته پزشکی نقطه نبوغ من نبود. چند سال بعد، به دلیل علاقه و تجربه در زمینه موسیقی، با یکی از دوستان خوبم آقای ایمان سرورپور که هم‌اکنون در این برنامه حضور دارند، همکاری کردم و یک آلبوم موسیقی منتشر کردیم و کنسرت‌هایی برگزار کردیم، اما به نتایج مطلوبی دست نیافتیم.

پس از مدتی، متوجه شدم که موسیقی نیز نقطه نبوغ من نیست. اما در این کار جدید، یعنی تبدیل شدن به مدرس موفقیت و سخنران انگیزشی، می‌دانستم که توانایی، علاقه و تمایل دارم، و آماده بودم تمام تلاشم را بکنم. اما بایستی نقطه نبوغ خود را در این زمینه مشخص می‌کردم، بایستی برند شخصی خود را تعیین می‌کردم و بایستی تمایزم را در این بازار مشخص می‌کردم. در اینجا، تصمیمات مهمی را گرفتم. تصمیم گرفتم که نه همه‌کاره باشم و نه هیچ‌کاره، و به دنبال حل یک مسئله خاص از یک گروه مشخص بروم.

تصمیم گرفتم از انجام یک میلیون کار مختلف خودداری کنم و به جای آن، در یک حوزه خاص متخصص و ماهر شوم. اما از همه مهم‌تر، تصمیم گرفتم دیگر در تنازع با زمان نباشم و نه برای تبدیل شدن به میلیاردر در شش ماه یا یک سال، بلکه به فرآیند رشد و تقویت اعتماد به نفس اعتماد کنم. این تصمیمات تمامی زندگی من را تحول دادند.

وقتی تمرکز خود را بر روی نقطه نبوغم قرار دادم که مربوط به حوزه کوچینگ حرفه‌ای و علم روانشناسی مثبت است، یعنی آموزش و کوچینگ به شکل علمی که به افراد کمک می‌کند تحول پیدا کنند و به رشد و شکوفایی برسند، همه چیز تغییر کرد! در مدت زمان کوتاهی، نه تنها کسب‌وکارم به طور قابل توجهی رشد کرد، بلکه موفق شدم با بزرگترین نام‌های این صنعت مثل تونی رابینز، برایان تریسی، دیپاک چوپرا و رابرت کیوساکی همکاری کنم و با آنها سخنرانی مشترک داشته باشم. علاوه بر جنبه حرفه‌ای و مالی، وضعیت روانی و سلامتی من بهبود یافت و مشکل زمینه‌ای روده نیز کنترل شد.

رسالت وجودی من چه بود؟

زمانی که رسالت وجودی خودمان را پیدا می‌کنیم و برند شخصی خودمان را تعریف می‌کنیم، این بهره‌وری و تأثیرگذاری صرفاً برای خودمان نیست؛ بلکه می‌توانیم به دیگران خدمت کنیم و برای آنان ارزش ایجاد کنیم. هنگامی که من رسالت وجودی خودم را پیدا کردم و نقطه نبوغم را شناختم، نه تنها خودم موفق‌تر شدم و وضعیتم بهتر شد، درآمدم نیز بهبود یافت، بلکه توانستم به تعداد بسیار بیشتری از افراد کمک کنم تا آنها نیز موفق‌تر شوند.

یافتن نقطه نبوغ یک موضوع بی‌اهمیت نیست، بلکه یک ضرورت است، دوستان! یافتن برند شخصی نیز یک موضوع بی‌اهمیت نیست، بلکه یک ضرورت است، دوستان! پیروی از رسالت وجودی نیز یک موضوع بی‌اهمیت نیست، بلکه یک ضرورت است! حال سوال این است که چگونه می‌توانیم نقطه نبوغ خود را پیدا کنیم؟

لطفاً به حوزه‌ای که توانایی دارید یا می‌توانید توانایی را به دست آورید، حوزه‌ای که به آن علاقه‌مندید و حوزه‌ای که می‌توانید برای دیگران ارزش ایجاد کنید، فکر کنید. وقتی توانایی، علاقه و ارزش‌آفرینی در یک مسیر همگام می‌شوند، شما به سمت رسالت وجودی، برند شخصی خود و نقطه نبوغتان هدایت می‌شوید. دوستان، لطفاً نقطه نبوغ خود را پیدا کنید.

این ویدئو تجربه محور را از دست ندهید!

با دوره‌های آکادمی شهاب اناری بیشتر آشنا شوید:

دوره کوچینگ | دوره برندسازی شخصی | تربیت مدرس شکوفایی

برای امتیاز به این مقاله کلیک کنید!
[کل: 3 میانگین: 3.7]