هوش هیجانی چیست و چه اهمیتی دارد؟

هوش هیجانی

 

قطعا در زندگی خود افرادی را دیده‌اید که در مواقع بحرانی به سرعت احساسات‌شان را کنترل کرده و وضعیت را مدیریت می‌کنند و به‌همان میزان نیز در درک و همدلی با دیگران مهارت دارند. چیزی که در این افراد به میزان بالا وجود دارد و آن‌ها را متمایز می‌کند، «هوش هیجانی» است. عبارتی که چندین سال است روانشناسان بر روی آن تاکید دارند و وجود آن را برای شادی و رضایت در زندگی ضروری می‌دانند.


برای دانستن اینکه هوش هیجانی چیست و چه تفاوت‌هایی با بهره هوشی دارد در این مطلب با آکادمی کوچینگ شهاب اناری همراه باشید.

هوش هیجانی چیست

هوش هیجانی چیست؟


مفهوم هوش هیجانی (EQ) اولین بار توسط سالوی و مایر (از روانشناسان برجستهٔ آمریکایی) در سال  ۱۹۹۰ معرفی شد. آن‌ها معتقد بودند که هوش هیجانی به‌معنای «توانایی درک  احساسات خود و دیگران، تبعیض و تفکیک قائل‌شدن میان آن‌ها و استفاده از اطلاعات برای هدایت افکار و اعمال به منظور رشد عاطفی و فکری» است.


در آن زمان تعریف آن‌ها با انتقادات بسیاری مواجه شد اما به‌تدریج ضرورت تحقیق بر روی این مفهوم احساس و با افزایش پژوهش در این زمینه تعاریف متفاوتی برای «هوش هیجانی» ارائه شد که در ادامه آن‌ها را بررسی می‌کنیم.


در سال ۲۰۰۱ پتریدس و فرونهام ( دو روانشناس و پژوهشگر بریتانیایی) طی تحقیقاتی اعلام کردند «هوش هیجانی ترکیبی از هوش، شخصیت و بیان عاطفی است.» اما در سال ۲۰۱۹ اوکانر و همکارانش این تعریف را به عنوان ویژگی هوش هیجانی بیان کردند و تعریف جامع دیگری ارائه دادند؛ آن‌ها گفتند: «هوش هیجانی یک توانایی یا یک زیر مجموعه از هوش در نظر گرفته می‌شود؛ درست مانند داشتن مهارت یا استعداد برای ریاضیات. ما ممکن است استعداد هوش هیجانی داشته باشیم.»
 

بر اساس تمامی دیدگاه‌های متفاوت، به نظر می‌رسد اکثر محققان بر این باورند که «هوش هیجانی» در افرادی که از نظر عاطفی مهارت دارند، وجود دارد. به‌صورت ساده‌تر می‌توان گفت افرادی که از هوش هیجانی برخوردارند دارای ویژگی‌های زیر هستند:

 

  • از احساسات خود آگاه هستند؛
  • از احساسات دیگران آگاه هستند؛
  • آن‌ها می‌توانند از این مهارت در موقعیت‌های اجتماعی به نفع خود استفاده کنند.


برای آشنایی بیشتر با مفهوم «هوش هیجانی» به چند نقل قول معروف از متخصصین این حوزه اشاره می‌کنیم:


«ایجاد هوش هیجانی در کودکان فرصت بیشتری برای ارتباط و درک عمیق‌تر بین والدین و فرزند فراهم می‌کند، زیرا شما افکار و احساسات خود را به طور منظم به اشتراک می‌گذارید.» - لیندا لانتیری و دانیل گلمن
 

«مفهوم هوش هیجانی نشان می‌دهد که هوش می‌تواند احساسات را درک کند و این احساسات ممکن است بهرهٔ هوش را تسهیل کند.» - جوزف سیاروچی، ژوزف فورگاس و جان مایر

 

«هوش عاطفی در همهٔ ما وجود دارد اما کمی ناملموس به نظر می‌رسد و وجود آن بر نحوهٔ مدیریت رفتار، حل پیچیدگی‌های اجتماعی و تصمیم‌گیری شخصی تأثیرات مثبت بسیاری دارد.» - تراویس بردبری و ژان گریوز
 

«هوش هیجانی-اجتماعی مجموعه‌ای از شایستگی‌ها و مهارت‌های عاطفی و اجتماعی مرتبط با یکدیگر است که تعیین می‌کند افراد چگونه خود را به طور مؤثر درک و ابراز می‌کنند، دیگران را درک می‌کنند، با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند و با خواسته‌ها، چالش‌ها و فشارهای روزمره کنار می‌آیند.» - بار-آن
 

هوش هیجانی چه اهمیتی دارد؟
 

بسیاری از تحقیقات امروزه اثبات کرده‌اند که «هوش هیجانی» در زندگی ضرورت دارد و میزان موفقیت تحصیلی و شغلی افراد، مهارت‌های رهبری و سلامت روانی و جسمی را افزایش می‌دهد. طبق گفته داروین نلسون و گری لو «هوش هیجانی» مهم‌ترین متغیر تأثیرگذار در موفقیت شخصی، شغلی، رهبری و رضایت از زندگی است. همچنین یافته‌های تجربی توسط بار-آن نشان می‌دهد که هوش هیجانی تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد روزمره، شادی و رفاه دارد.
 

این مفهوم که بیش از ۲۵ سال قبل با کتاب پرفروش دانیل گلمن محبوب شد، امروزه به یکی از مهارت‌های لازم برای هر فردی تبدیل شده است. گلمن در کتاب خود هوش هیجانی را اینگونه توصیف می‌کند: «آگاهی از احساسات و توانایی استفاده از آن‌ها برای تقویت تفکر»؛ همچنین او معتقد است که آموزش مهارت‌های عاطفی و اجتماعی به فرزندان باعث افزایش پیشرفت تحصیلی آن‌ها می‌شود.
 

در ادامه به چند نمونه از تاثیرات هوش هیجانی در زندگی و میزان اهمیت آن اشاره می‌کنیم:
 

کاهش استرس

 

هوش هیجانی به افراد کمک می‌کند تا احساسات خود را بشناسند، آن‌ها را درک کنند و به صورت مناسبی با آن‌ها برخورد کنند. این موضوع موجب کاهش استرس، افزایش خلاقیت و کنترل بالا بر روی خود می‌شود.
 

رضایت در روابط

 

داشتن هوش هیجانی بالا باعث همدلی و درک احساسات دیگران می‌شود. این کار به مرور موجب تنش‌زدایی از روابط، رضایت بالا و تاثیرگذاری در آن خواهد شد.
 

قدرت تصمیم‌گیری

 

هوش هیجانی به افراد کمک می‌کند تا با درک احساسات خود و دیگران تصمیمات درست و منطقی‌تری بگیرند.
 

پیشرفت شخصی و شغلی

 

هوش هیجانی موجب ایجاد انگیزه در افراد می‌شود و کمک می‌کند با استفاده درست از احساسات، در مسیر هدف خود پیش بروند. این انگیزه موجب پیشرفت‌های بسیار در زمینه‌های شخصی و شغلی می‌شود.
 

حل تعارضات

 

افراد با هوش هیجانی بالا احساسات خود را به خوبی می‌شناسند و همچنین احساسات دیگران را نیز شناخته و درک می‌کنند. این مورد موجب درک متقابل و حل مشکلات و تعارضات می‌شود.
 

تفاوت هوش هیجانی و بهره‌ هوشی
 

از زمان کودکی به ما سخنان بسیاری درباره بهره هوشی گفته‌اند که یکی از برجسته‌ترین آن‌ها این جمله بود: «افرادی که از بهره هوشی بالایی برخوردارند بسیار موفق‌ترند زیرا به‌ لطف داشتن آن در جامعه عملکرد بهتری دارند.» امروزه تحقیقات خلاف این سخنان را اثبات کرده است.

 

تفاوت هوش هیجانی و بهره‌ هوشی

 دانیل گلمن معتقد است داشتن IQ بالا ارتباطی به موفقیت در زندگی روزمره ندارد. بهره هوشی تنها تضمین‌کننده موفقیت در زمینه‌های تحصیلی و شغلی است؛‌ اما نمی‌تواند در تصمیم‌گیری‌های درست، همدلی، درک احساسات، توانایی پذیرش دیدگاه‌های مخالف و… تاثیر داشته باشد. در واقع آنچه که باعث موفقیت در روابط عاطفی، حل تعارضات و… می‌شود، مفهومی به‌نام «هوش هیجانی» است. هنگامی که همدلی در یک جامعه پدیدار شود، تغییر نیز ایجاد می‌شود.


تصمیمات خیرخواهانه باعث بهبود روابط و در نتیجه موجب بهبود عملکرد در تمامی ابعاد خواهد شد و به گفته گلمن بین همدلی و بهره هوشی هیچ ارتباطی وجود ندارد. همچنین تعدادی از محققان (بویتزیس، زیدنر، متیوز و رابرتز) این فرضیه را مطرح کرده‌اند که افراد با هوش هیجانی بالا در محیط کار و سایر زمینه‌های زندگی، عملکرد بهتری دارند و موفقیت آن‌ها تنها به‌دلیل بهره هوشی نیست.


میزان IQ و EQ  هر دو قابل اندازه‌گیری هستند اما در نحوهٔ سنجش آن‌ها تفاوت‌هایی وجود دارد؛ زیرا هوش هیجانی مانند یک سازه بوده که از بخش‌های مختلفی تشکیل شده است و بلوک‌های مختلف این سازه باید جداگانه اندازه‌گیری و ارزیابی بشوند اما میزان بهرهٔ هوشی را می‌توان در یک بازهٔ عددی مشخص تعیین کرد. به طور مثال هوش هیجانی از مولفه‌های مختلفی مانند ذهن‌آگاهی، خود کنترلی، انگیزه و… تشکیل می‌شود که باید میزان هرکدام به‌صورت جداگانه بررسی شود اما بهرهٔ هوشی یک واحد کلی است.

 


بیشتر بخوانید: خودباوری چیست؟



تفاوت هوش هیجانی و هوش اجتماعی
 

برای درک تفاوت هوش هیجانی با اجتماعی ابتدا باید تعریف «هوش اجتماعی» را بدانیم. بسیاری از افراد این دو را یکی دانسته و هوش اجتماعی را جزئی از هوش هیجانی می‌دانند.


مفهوم «هوش اجتماعی» اولین بار توسط ادوارد ثورندایک (روانشناس آمریکایی) مطرح شد. او معتقد بود هوش اجتماعی به‌معنای «توانایی درک و مدیریت روابط انسانی به صورت عقلانی و مؤثر» است.
 

در سال‌های بعد تعریف کامل‌تری توسط ورنون (روانشناس ایرلندی) ارائه شد: «هوش اجتماعی به توانایی کنارآمدن با مردم گفته می‌شود و آگاهی از مسائل اجتماعی، داشتن حساسیت به مشکلات سایر اعضای یک گروه و داشتن بینش به حالات موقت یا ویژگی‌های شخصیتی زیربنایی افراد غریبه از ویژگی‌های هوش اجتماعی است.»


توانایی برقراری ارتباط با دیگران بر تمام جنبه‌های زندگی ما تأثیر می‌گذارد. این مهارت نه تنها در روابط بین‌فردی بسیار مهم است؛ بلکه در عرصه‌های شغلی و عملکردهای ما نیز بسیار تاثیرگذار است.
 

توانایی گرد هم آوردن افراد، مدیریت تضادها و ارتباط موثر با افراد تیم خود، یکی از کلیدهای موفقیت در محل کار است. در حالی که «هوش اجتماعی» توانایی درک سایر افراد، نحوهٔ کار با آن‌ها، انگیزهٔ آن‌ها و نحوهٔ همکاری درست با دیگران است، «هوش هیجانی» بیشتر یک توانایی درونی محسوب می‌شود که بر درک احساسات، تسلط بر خود و هدایت رفتار تمرکز دارد.
برای درک تفاوت بین «هوش اجتماعی» و «هوش هیجانی» دو دیدگاه متفاوت از متخصصان روانشناسی را بیان می‌کنیم:

 

به اعتقاد گلمن «هوش هیجانی» یک ساختار فردی است که به ما امکان شناخت احساسات خود، درک و مدیریت آن‌ها را می‌دهد؛ همچنین کمک می‌کند احساسات دیگران را نیز بشناسیم، درک کنیم و بر آن‌ها تاثیر بگذاریم.»


براساس تعریف فوق، گلمن پنج مولفهٔ اصلی برای هوش هیجانی را بیان می‌کند که عبارتند از:
 

  • خودآگاهی
  • خود تنظیمی
  • انگیزه
  • همدلی
  • مهارت‌های اجتماعی

 

طبق گفته گلمن «هوش اجتماعی» یک ساختار مبتنی بر رابطه بوده که بر نحوهٔ درک و تعامل خودمان با دیگران متمرکز است و یکی از مولفه‌های هوش هیجانی محسوب می‌شود.


طبق نظریهٔ هوش‌های چندگانهٔ هاوارد گاردنر هوش اجتماعی (بین‌فردی) و هیجانی (درون‌فردی) به‌عنوان دو مولفهٔ جدا از هم هستند که با یکدیگر ارتباط دارند.


هاوارد گاردنر هشت نوع مختلف هوش را تعریف می‌کند:
 

  • زبانی-کلامی
  • بصری – فضایی
  • طبیعت‌گرایانه
  • بدنی - حرکتی
  • موزیکال
  • ریاضی - منطقی
  • درون‌فردی
  • میان‌فردی
     

هرچند افراد بسیاری مانند گلمن به این نظریه باور ندارند اما تحقیقات متعددی در سال‌‌های اخیر به این ایده اهمیت داده‌اند که هوش یک توانایی شناختی منفرد نیست، بلکه انواع مختلفی از هوش را در خود جای داده است که همگی از یکدیگر قابل تفکیک هستند.


مثال‌هایی از هوش هیجانی
 

 دانیل گلمن برای «هوش هیجانی» ۵ فاکتور اصلی خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزه، همدلی و مهارت‌های اجتماعی را بیان کرده است. طبق تحقیقات این فاکتورها را می‌توان پرورش داد و در نتیجه می‌توان گفت «هوش هیجانی» با تلاش و عادات موثر افزایش می‌یابد. در ادامه برای آشنایی بیشتر با هوش هیجانی چندین مثال در موقعیت‌های مختلف را بررسی می‌کنیم.


هوش هیجانی در محیط کار

 

هوش هیجانی در محیط کار در بازدهی و بهبود عملکرد بسیار موثر است. این مهارت می‌تواند در کارمندان یا مدیران مشاهده شود. چند نمونه از وجود هوش هیجانی در محل کار عبارتند از:

 

هوش هیجانی در محیط کار

 

  • تمامی کارکنان بدون ترس از توهین به همکاران خود، احساساتشان را آشکارا و با احترام ابراز می‌کنند؛
  • در مواقع بحرانی و موقعیت‌های جدید تاب آوری در کارمندان دیده می‌شود؛
  • انعطاف‌پذیری در محیط کاری وجود دارد؛
  • کارمندان خارج از محل کار زمان جداگانه‌ای را در کنار یکدیگر می‌گذرانند؛
  • از خلاقیت و نوآوری‌ها تجلیل می‌شود؛
  • جلسات همراه با گوش‌دادن فعالانه برگزار می‌شود.

 

هوش هیجانی در روابط عاطفی
 

هوش هیجانی در روابط عاطفی به شناسایی، درک، مدیریت احساسات و همدلی هر دو طرفین در موقعیت‌های مختلف گفته می‌شود. این مهارت موجب افزایش اعتماد و عشق و در نتیجه بهبود و رضایت از رابطه می‌شود. در ادامه به چندین مثال دربارهٔ وجود هوش هیجانی در روابط زناشویی اشاره می‌کنیم:

 

  • توجه به نیازها و احساسات طرف مقابل و و پاسخ به آن‌ها با محبت و حمایت؛
  • بروز احساسات خود به‌صورت صادقانه در رابطه بدون استفاده از تحقیر، سرزنش، تهدید یا خشونت؛
  • گوش‌دادن فعالانه به سخنان طرف مقابل (گوش‌کردن با دقت و تمرکز کامل همراه با نشان‌دادن توجه و علاقه از طریق زبان بدن و…)؛
  • داشتن تعادل بین گذراندن زمان با طرف مقابل یا دوستان و خانواده؛
  • حل مشکلات و تعارضات به صورت سازنده (از مهارت‌های حل تعارض، مذاکره و پذیرش تفاوت‌ها استفاده شود)؛
  • ابراز علاقه و قدردانی به پارتنر خود با دادن هدیه، تشکر کلامی، فعالیت‌های مشترک و…؛
  • رعایت و احترام به حریم شخصی و حق انتخاب طرف مقابل؛
  • پذیرش نقص‌ها و اشتباهات خود و عذرخواهی‌کردن به‌صورت صادقانه؛
  • رشد شخصی و حرفه‌ای هر دو طرف در رابطه.

 


بیشتر بخوانید: آشنایی با انواع مهارت‌های برقراری ارتباط موثر


 

هوش هیجانی در زندگی فردی
 

هوش هیجانی در زندگی روزمره نمود بیشتری داشته و افراد برای بهبود تمامی ابعاد زندگی خود به آن نیاز دارند. برای آشنایی بیشتر با مزیت آن در زندگی شخصی به چند مثال اشاره می‌کنیم:
 

  • توانایی کنترل احساسات؛
  • توانایی «نه» گفتن با رعایت احترام؛
  • توانایی پذیرش اشتباه و عذرخواهی‌کردن؛
  • مدیریت استرس با شناخت و مدیریت احساسات خود؛
  • حل تعارضات و مشکلات با دیگران؛
  • داشتن مرز و محدوده‌های شخصی با دیگران؛
  • ابراز قدردانی؛
  • همدلی با دیگران و درک احساسات آن‌ها.

به طور کلی «هوش هیجانی» در بسیاری از موقعیت‌های مختلف زندگی موثر بوده و به‌صورت رفتاری قابل مشاهده است. در ادامه چند نمونه از عملکرد‌های افراد با EQ پایین را بررسی می‌کنیم:

 

  • افرادی که دارای هوش هیجانی پایینی هستند، در گوش‌دادن به دیگران و فهمیدن احساسات آن‌ها دچار مشکل هستند؛
  • افراد با هوش هیجانی پایین در موقعیت‌های بحرانی و مهم زندگی، دچار حملات احساسی شدید و غیر قابل کنترل می‌شوند؛
  • این افراد در حفظ دوستی و روابط با دیگران دچار مشکلات متعددی می‌شوند؛
  • افراد با هوش هیجانی پایین دیدگاه‌های مخالف را نمی‌پذیرند و در برابر اشتباه خود پافشاری می‌کنند؛
  • این افراد توانایی درک احساسات دیگران را ندارند و مدام در حال سرزنش و انتقاد از بقیه هستند.

 

انواع مدل‌های هوش هیجانی
 

متخصصان روانشناسی در طول ۲۵ سال گذشته تعاریف بسیاری برای مفهوم «هوش هیجانی» ارائه کرده‌اند که به علت گستردگی آن‌ها، در حال حاضر، هوش هیجانی در قالب ۳ مدل مختلف شناخته می‌شود که به شرح زیر است:


مدل توانایی

 

این مدل توسط سالووی و مایر در سال ۱۹۹۰ معرفی شد. در این مدل، هوش هیجانی به عنوان یک توانایی شناختی در نظر گرفته می‌شود که قابل سنجش و آزمون است. بر اساس این مدل، «هوش هیجانی» شامل چهار سطح زیر است:
درک احساسات: به توانایی فرد برای شناخت و درک احساسات خود و دیگران از طریق صورت، بدن، عکس، صدا و … اشاره دارد.


استفاده از احساسات: به توانایی فرد برای استفاده از احساسات خود و دیگران برای رسیدن به یک هدف یا حل یک مسئله اشاره دارد. فرد با استفاده از احساسات می‌تواند تصمیم‌گیری و تفکر خود را هدایت کند.


فهم احساسات: فرد با فهم احساسات خود و دیگران می‌تواند زبان و نمادهای احساسی را شناسایی و تفسیر کند و همچنین پیش‌بینی کند که احساسات در آینده چه تغییری می‌کنند.
 

تنظیم احساسات: «تنظیم احساسات» به کنترل و تعادل‌بخشیدن به احساسات خود و دیگران می‌گویند. فرد با تنظیم احساسات می‌تواند متناسب با شرایط و موقعیت‌های مختلف رفتار کند و در جهت بهبود و رشد شخصی خود قدم بردارد.
 

مدل ویژگی

 

این مدل توسط پتریدس و فورنهام در سال ۲۰۰۰ ارائه شد. طبق این مدل، هوش هیجانی به‌عنوان یک ویژگی شخصیتی در نظر گرفته می‌شود که قابل سنجش با پرسشنامه‌ها است.
 

بر اساس مدل ویژگی، هوش هیجانی شامل چهار عامل زیر است:
 

خودآگاهی: خودآگاهی به‌معنای توانایی افراد برای شناخت و ارزیابی احساساتشان است. فرد دارای خودآگاهی بالا می‌تواند نقاط قوت و ضعف خود را در زمینه‌های مختلف بشناسد و با خود راستگو باشد.
 

خودکارآمدی: این عامل به توانایی فرد در استفاده از احساسات خود برای رسیدن به اهداف اشاره دارد. فردی که از خودکارآمدی بالایی برخوردار است، می‌تواند به تلاش‌های خود اعتماد کند و با چالش‌ها و مشکلات مختلف زندگی روبرو شود.
 

کنترل خود: این عامل به میزان توانایی هر فرد برای کنترل و مدیریت احساسات منفی خود اشاره دارد. فردی که دارای این مولفه است، می‌تواند احساساتی مانند خشم، ترس، نگرانی، حسادت و … را کنترل کرده و به صورت سازنده با آن‌ها برخورد کند.


رفاه: به توانایی افراد در ایجاد و حفظ احساسات مثبت «رفاه» می‌گویند. این افراد معمولا شاد، خلاق، منطقی و مثبت‌اندیش هستند.
 

 

انواع مدل‌های هوش هیجانی

مدل ترکیبی

 

این مدل توسط گلمن در سال ۱۹۹۵ رایج شد. در مدل پیشنهادی گلمن، هوش هیجانی یک فاکتور عملکردی بوده که قابل سنجش با رفتار و عملکرد فردی است. گلمن برای هوش هیجانی پنج مؤلفهٔ اصلی بیان کرد که عبارتند از:


خودآگاهی: خودآگاهی اولین مؤلفهٔ هوش هیجانی است. افرادی که به میزان کافی از مهارت خودآگاهی برخوردارند، می‌توانند عواطف‌شان را شناسایی کنند و با شناخت بیشتر دربارهٔ همهٔ احساسات خود، می‌توانند تشخیص دهند که چگونه احساساتشان بر عملکرد شغلی و فردی آن‌ها تاثیر می‌گذارد.


خودکنترلی: مهارت خودآگاهی باعث مدیریت احساسات می‌شود و در نتیجه به افراد کمک می‌کند تا به‌راحتی با شکست‌ها و مشکلات زندگی روبه‌رو شوند و با واکنش‌ و تصمیم‌گیری‌های درست، موقعیت‌های مختلف زندگی را بهتر مدیریت کنند.


 انگیزه: با کنترل احساسات و مدیریت موقعیت‌های متفاوت اعم از شکست، عاملی به‌نام «انگیزه» برای ادامهٔ مسیر زندگی ضروری است. انگیزه به افراد کمک می‌کند تا در مسیر خود باقی‌ بمانند و عملکرد خود را بهبود ببخشند.


همدلی: همدلی عاملی است که با خودآگاهی همبستگی بالایی دارد. همدلی به معنای توانایی افراد در درک احساسات، دیدگاه‌ها، انتظارات و نیازهای دیگران است. این مهارت به داشتن روابطی موثر و اعتماد بیشتر کمک می‌کند.


مهارت‌های روابط اجتماعی: به گفته گلمن روابط موثر مانند یک سازهٔ پیچیده است که با تکیه بر همکاری، هماهنگی، همدلی، تاثیرگذاری، مذاکره و… ساخته می‌شود. داشتن مهارت در روابط اجتماعی باعث حل مسائل مختلف، رسیدن به اهداف گروهی و انتقال و دریافت پیامی موثر می‌شود.  

 

دوره تربیت مدرس شکوفایی آکادمی شهاب اناری

 

«هوش هیجانی» مهارتی است که برای موفقیت در روابط و رشد فردی ضروری است. افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند بهتر از دیگران می‌توانند با موقعیت‌های دشوار کنار آمده و برای حل مسائل تلاش کنند. آن‌ها در زندگی خود از انگیزهٔ بالایی برخوردارند و علاوه بر داشتن پشتکار برای رسیدن به اهدافشان به دیگران نیز در این راه کمک می‌کنند. آن‌ها احساسات خود را به خوبی می‌شناسند و می‌دانند در هر موقعیت چه واکنشی را متناسب با شرایط بروز دهند.


از مشخصهٔ اصلی افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند داشتن همدلی است. همدلی در روابط آن‌ها موجب رضایت و تنش‌زدایی می‌شود. اگر شما هم جزء افرادی هستید که می‌خواهید این مهارت را بیاموزید یا هوش هیجانی خود را تقویت بکنید می‌توانید با شرکت در دوره تربیت مدرس شکوفایی دکتر شهاب اناری مباحث بسیاری را در این حوزه آموزش ببینید که از جمله آن‌ها می‌توان به هوش هیجانی و کنترل احساسات منفی، غلبه بر صدای منتقد درون، رموز تاب‌آوری در شرایط سخت و رموز تقویت پشتکار اشاره کرد. برای اینکه بدانید دوره تحول فردی چیست و چه کمکی می تواند به دانش پذیران ما بکند می توانید به لینک قرار داده شده مراجعه نمایید.
 

سوالات متداول
 

۱) تعریف هوش هیجانی چیست؟


«هوش هیجانی» به شناخت، درک و مدیریت احساسات خود و دیگران گفته می‌‌شود.


۲) چرا هوش هیجانی اهمیت دارد؟
 

«هوش هیجانی» مهم‌ترین متغیر تأثیرگذار در موفقیت شخصی، شغلی، رهبری و رضایت از زندگی است.


۳) تفاوت هوش هیجانی و بهرهٔ هوشی چیست؟
 

بهرهٔ هوشی برای موفقیت در زمینه‌های تحصیلی و شغلی کاربرد دارد و هوش هیجانی باعث موفقیت در روابط، حل تعارضات، درک احساسات خود و دیگران و… می‌شود.

 

۴
از ۵
۱۴ مشارکت کننده

جستجو در مقالات

اخرین نوشته‌ها

​به هزاران فارسی زبان دیگر بپیوندید. هفته ای یک ایمیل آموزشی کوتاه و مفید دریافت کنید که خواندنش پنج دقیقه بیشتر طول نمی کشد. برای دسترسی رایگان، فرم زیر را پر کنید.

دیگر نوشته‌ها

کتاب رایگان
​​​​​​​همه چیز درباره کوچینگ

امروز رایگان است کلیک کنید
سبد خرید