کوچینگ، به عنوان یک رویکرد توسعه فردی و حرفهای، در دهههای اخیر به رشد چشمگیری دست یافته است.
اما ریشههای این مفهوم به گذشتههای دور بازمیگردد.
در سال 1992، کتاب “کوچینگ برای عملکرد” نوشته جان ویتمور، تعریف جدیدی از کوچینگ ارائه کرد. در این کتاب، کوچینگ به عنوان “آزادسازی پتانسیل افراد برای حداکثر کردن عملکردشان” توصیف شد. این تعریف نقطه عطفی در تاریخچه کوچینگ بود و مردم را متوجه مزایای فراتر از ورزش این رویکرد کرد.
کوچینگ در طول سالها از طریق آموزش، تمرین و خودسازی به تدریج بالغ شده است. امروزه، تقریباً در همه زمینههای زندگی، از کسب و کار و روابط و موسیقی و رقص گرفته تا برنامهریزی مالی و حتی روابط شخصی، کوچ ها به مردم کمک می کنند. این گستردگی نشاندهنده تأثیر عمیق و فراگیر کوچینگ در زندگی افراد است.
در ادامه، به بررسی دقیقتر ریشهها و تحولات تاریخی کوچینگ خواهیم پرداخت.
کوچینگ چیست؟
در این بخش ابتدا به این سوال که کوچینگ چیست میپردازیم و سپس دلیل اهمیت آن را شرح خواهیم داد. کوچینگ یک فرآیند یادگیری توسعهای است که در آن فرد با همراهی و همفکری کوچ خود راه حل چالشهای خود را از درون خود پیدا می کند. به ویژه در قرن بیست و یکم، مردم بیشتر از همیشه به ایدههای پیشرفت شخصی و ارتقاء مهارتهای خود اعتقاد پیدا کردهاند.
در حالی که نمیتوان همه چیز را به تنهایی یاد گرفت، میتوان از توصیههای افرادی که در حوزههای مختلف تخصص دارند، بهره برد. از زمان ظهور فناوری، دیگر هیچ محدودیت سنی یا جغرافیایی برای فردی که میخواهد در مورد امور مالی، کسبکار یا سلامت خود بیشتر بیاموزد و پیدا یک کوچ که بتواند در این زمینهها به او کمک کند، وجود ندارد.برای مطالعه بیشتر در مورد کوچینک، مقاله کوچینگ چیست را مطالعه کنید.
کوچینگ به این دلیل اهمیت دارد که نه تنها به افراد اجازه میدهد برای خود کمک بگیرند، بلکه آنها را قادر میسازد تا مسئولیتها و تعهدات بیشتری نسبت به عادات خود بپذیرند. یک کوچ به تدریج به فرد کمک میکند تا به تواناییهای ذاتی خود پی ببرد و با اتخاذ تصمیمات شخصی، این پتانسیل را به واقعیت تبدیل کند.
هدف کوچینگ چیست؟
هدف کوچینگ به حداکثر رساندن عملکرد افراد است، صرف نظر از موضوعی که در آن فعالیت میکنند. کوچینگ باعث میشود تواناییهای درونی افراد شکوفا شود، عادات سالم را در زندگی آنها نهادینه کند و به ارتقای کیفیت زندگی آنها کمک کند. از جمله مزایای کوچینگ میتوان به افزایش خودکفایی، تقویت ارتباطات مؤثر، بهبود قدرت تصمیمگیری و ارتقای کیفیت زندگی اشاره کرد.
تاریخچه واژه کوچینگ چیست؟
واژه “کوچینگ” ریشه در واژه انگلیسی “carriage” به معنای “کالسکه” دارد که خود از واژه فرانسوی coche یا واژه آلمانی klatsch گرفته شده است. با این حال، ریشه اصلی این واژهها به روستای کوچ در مجارستان بازمیگردد، جایی که برای اولین بار یک کالسکه ساخته شد. این واژه از قرن پانزدهم میلادی مورد استفاده قرار گرفته و بر زبانهای مختلفی تأثیر گذاشته است. از این رو، کوچ کسی است که دانشآموز یا مراجع را از طریق یک چالش یا سختی هدایت کرده و او را در رسیدن به هدف همراهی می کند.
جالب است بدانید که این واژه برای اولین بار در سال ۱۸۶۱ در رشته های ورزشی مورد استفاده قرار گرفت و سپس محبوبیت یافت. اما ایده روابط پربار از طریق توصیه و مکالمات، از دوران باستانی یونان باستان وجود داشته است.
ریشههای حرفه کوچینگ چیست؟
ریشههای حرفه کوچینگ به اوایل قرن بیستم بازمیگردد. در پی انقلاب صنعتی، کسبوکارها به دنبال راهکارهایی برای افزایش بهرهوری کارکنان خود بودند. در این دوره، مفاهیمی مانند مدیریت، ساختار سازمانی و انگیزش توسعه یافتند.
در دنیای پررونق ورزش و مسابقات، استفاده از واژه “کوچینگ” محبوبیت پیدا کرد. این واژه به قدری رواج یافت که حتی امروزه، اغلب به “فردی که یک بازیکن یا تیم ورزشی را راهنمایی میکند” اطلاق میشود.
کوچینگ به عنوان یک حرفه مستقل در دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت. تا پیش از این دوران، کوچینگ در دنیای کسبوکار بیشتر به عنوان “مشاوره” شناخته میشد. اما در دهه بعد، تغییرات چشمگیری در ادبیات کسبوکار رخ داد. کوچینگ تقریباً به طور کامل در این حوزه غالب شد و تا پایان قرن، تعداد زیادی کتاب و مقاله در مورد معنای کوچینگ و آینده آن نوشته شد. بنابراین، تاریخچه کوچینگ به عنوان یک حرفه را میتوان به عنوان یک فرآیند تدریجی، گسترده و تحولآفرین خلاصه کرد که جامعه جهانی کسبوکار را به سرعت تحت تأثیر قرار داد.
چه کسی کوچینگ را آغاز کرد؟
کوچینگ توسط توماس لئونارد، یک برنامهریز مالی از ایالات متحده آغاز شد. او به عنوان اولین کسی که کوچینگ را به عنوان یک حرفه در دهه ۱۹۸۰ تثبیت کرد، شناخته میشود و ایدهها و تاریخچه کوچینگ زندگی امروزی تا حد زیادی به او مدیون است. توماس لئونارد بهخاطر ارائه رویکرد «Coach 100» که به کوچ ها کمک میکرد تا مراجعان جدید جذب کنند، شهرت زیادی پیدا کرد.
توماس لئونارد به دلیل تعهد عمیق خود به عرصههای مختلف کوچینگ عمومی، به عنوان “پدر کوچینگ” شناخته میشود. او بنیانگذار Coach U، فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF)، انجمن بینالمللی کوچینگ (IAC) و وبسایت CoachVille است.
کوچینگ برای اولین بار چه زمانی معرفی شد؟
کوچینگ برای اولین بار به عنوان یک حرفه در سال ۱۹۹۲ معرفی شد، زمانی که توماس لئونارد Coach U (دانشگاه کوچینگ) را تأسیس کرد. این برنامه رسمی کوچینگ، که هنوز هم تعداد زیادی از افراد را آموزش میدهد، از طریق تماسهای تلفنی گروهی (Tele-calls) انجام میشد. در حالی که تاریخچه کوچینگ در ورزش به چندین دهه قبل بازمیگردد، کوچینگ زندگی و مفاهیم مربوط به روششناسی کوچینگ هنوز ناشناخته بود. با ظهور Coach U، این مفاهیم مرتبط با ایده کوچینگ بهطور کامل جایگاه خود را پیدا کردند.
این نقطه عطف مهمی در تاریخچه کوچینگ بود که به ایجاد یک رویکرد منسجم و حرفهای برای بیزینس کوچینگ و کوچینگ زندگی منتهی شد.
کلمه کوچینگ به عنوان یک اصطلاح اولین بار در کجا استفاده شده است؟
کلمه “کوچینگ” برای اولین بار در سال ۱۸۳۰ توسط دانشگاه آکسفورد استفاده شد و به اصطلاحاتی مانند «مربی» یا «مدرس» اشاره داشت. این اصطلاح به صورت عامیانه در دانشگاه برای توصیف مربی یا آموزگاری به کار میرفت که دانشجو یا شاگرد خود را از طریق یک مهارت، امتحان، یا فعالیت «حمل» میکرد. این استفاده از اصطلاح “کوچینگ” آغازگر تاریخچه کوچینگ در بریتانیا بود.
از آن زمان به بعد، کوچینگ به عنوان یک فرآیند توسعهای تعریف شد که افراد را از جایی که هستند به جایی که میخواهند برسند، منتقل میکند. به تدریج این کلمه در حوزههای مختلفی مانند ورزش، آموزش، توسعه مهارتها و غیره محبوبیت پیدا کرد و به یک مفهوم گسترده و چندبعدی تبدیل شد.
آیا در تاریخ، کوچینگ وجود داشت؟
بله، در گذشته نیز کوچینگ وجود داشت. یکی از شواهد مهم برای این موضوع، وجود روش سقراطی است. اگرچه برخی ممکن است استدلال کنند که اصول روش سقراطی بیشتر فلسفی بودهاند، اما این امر به هیچ وجه این روش را از دایره کوچینگ خارج نمیکند. سقراط در روش خود به جای تدریس مستقیم یا پاسخ دادن به سوالات، به پرسیدن سوالات و داشتن گفتوگوهای معنادار با شاگردانش معتقد بود. او با استفاده از مثالها و بهکارگیری دانش عملی، ایدههای زمان خود را به چالش میکشید.
فیلسوفان یونان باستان مدتها پیش به ایده کوچینگ پی برده بودند. از آنجا که اکثر فیلسوفان یونان باستان به درک هدف انسان و چگونگی زندگی کردن او علاقهمند بودند، نظریات متنوعی در این زمینه شکل گرفت. در حالی که سقراط یادگیری و حکمت را برای رسیدن به خوشبختی تشویق میکرد، افلاطون بر یافتن هدفی عمیقتر در زندگی به عنوان راهی برای خوشبختی تأکید داشت.
مهمترین نظریه از هراکلیتوس است که بر این باور بود که تغییر، طبیعت جهان است. او اصرار داشت که انسان باید از تفکر عقلانی استفاده کند، زیرا او توانایی این کار را دارد. از طریق تجربه و مشاهده، میتوان دانش کسب کرد و به بهبود خود در زمینههای ذهنی و روحی دست یافت. بنابراین، ایده بهبود فردی و پیشرفت مهارتها یک مفهوم باستانی است که در طول تاریخ به اشکال مختلفی ظهور کرده است.
واژه کوچینگ در تاریخ چگونه استفاده شده است؟
واژه کوچینگ در طول تاریخ به اشکال مختلفی مانند مشاوره، آموزش و تربیت مورد استفاده قرار گرفته است. اگرچه این اصطلاحات در شرایط مختلف به کار رفتهاند، اما همگی به مفهوم هدایت و آموزش اشاره دارند. برای درک تاریخ فلسفه کوچینگ، داستانهایی از روزگاران قدیم وجود دارد که به برخی از این موارد اشاره میکنیم:
یونان باستان
در یونان باستان، واژه منتورینگ به طور رایج استفاده میشد. در حماسه مشهور یونانی به نام اودیسه که توسط هومر نوشته شده است، تلماخوس، پسر اودیسئوس، توسط پیرمردی دانا به نام منتور راهنمایی میشود. نام منتور بعدها به معنای وجود یک فرد خردمند و قابل اعتماد که به راحتی دانش خود را به شاگردش منتقل میکند، به کار گرفته شد.
در حالی که امروزه واژههای کوچینگ و منتورینگ دو معنای متفاوت دارند، در یونان باستان هر دو به معنای یادگیری از افراد دانا و خردمند بود.
شهر کوچک مجارستان
شهر کوچکی به نام “کوچ” در مجارستان دلیل استفاده ما از واژه “کوچ” به معنای آموزش یا تربیت است. همانطور که قبلاً بحث شد، “کوچ” (Kocs) اولین مکانی بود که در آن “کوچها” یا “وسایل نقلیه” ساخته شدند.
به زودی این وسیلهها در سراسر اروپا گسترش یافتند و واژه “کوچ” در حدود قرن 15-16 میلادی به کار گرفته شد.
دانشگاه آکسفورد
اولین استفاده از واژه کوچ به معنای آموزشی در دانشگاه آکسفورد در دهه 1930 میلادی اتفاق افتاد. این اولین باری بود که این واژه به طور آکادمیک تعریف شد. منطق پشت این تعریف این بود که یک کوچ مانند یک وسیله نقلیه، شاگرد خود را از یک مرحله به مرحلهای دیگر از سفر آموزشی میبرد.
کوچینگ ورزشی
پس از اینکه واژه کوچینگ برای اولین بار در سال 1860 میلادی در انگلستان با ورزش مرتبط شد، این واژه به بخشی اساسی از صنعت ورزش تبدیل شد. اکنون هر ورزشکار نخبه و باشگاه ورزشی برای راهنمایی خود چندین کوچ دارد. یکپارچهسازی کوچینگ در ورزش به سرعت و به طور گسترده انجام شد و میتوان گفت که کوچینگ ورزشی آغازگر پیشرفت کوچینگ در جامعه مدرن بوده است.
کوچینگ کسبوکار
فرهنگ سازمانی همواره در مورد توانایی ذهن و بدن انسانها کنجکاو بوده است. مطالعات مختلف مدیریتی بر روی چگونگی افزایش و تحریک بهرهوری کارکنان انجام شده است. ایده کوچینگ (که در ابتدای قرن بیستم بهعنوان مشاوره شناخته میشد) توسط شرکتهای مختلفی که روانشناسان را برای افزایش کارایی کارکنان خود استخدام کردند، پذیرفته شد.
مثالهایی از استفاده شخصیت های تاریخی ازکوچینگ
در طول تاریخ، نمونههای متعددی از روابط کوچینگ وجود دارند که نقش مهمی در شکلگیری شخصیتها و رویدادهای بزرگ تاریخی ایفا کردهاند. از جمله این مثالها میتوان به اسکندر کبیر و ارسطو، ژولیوس سزار و وارثش اکتاویوس، و همچنین وارن بافت و بیل گیتس اشاره کرد.
اسکندر کبیر و ارسطو
یکی از برجستهترین مثالها در تاریخ، رابطه بین اسکندر کبیر و مربیاش، ارسطو، است. اسکندر، که یکی از بزرگترین فاتحان تاریخ به شمار میرود، سه سال تحت آموزش ارسطو قرار داشت. ارسطو در این مدت به او اصول تفکر منطقی، فیزیک، شیمی و اخلاق را آموزش داد. این دو با وجود اختلافات، همواره روابط دوستانهای با یکدیگر داشتند.
ژولیوس سزار و اکتاویوس
مثال دیگری از کوچینگ را میتوان در رابطه ژولیوس سزار و خواهرزادهاش، اکتاویوس، یافت. از آنجا که ژولیوس سزار وارثی نداشت، تمام دانش خود از جنگاوری، قدرت و مدیریت را به اکتاویوس منتقل کرد. پس از مدتی، اکتاویوس توانست روم را به شکوه سابق خود بازگرداند.
چاناکیا و چاندراگوپتا مائوریا
در تاریخ هند، مثال برجستهای از کوچینگ در رابطه بین آچاریا چاناکیا و شاگردش، چاندراگوپتا مائوریا، یافت میشود. چاناکیا نقش مهمی در به قدرت رسیدن چاندراگوپتا و تأسیس سلسله مائوریا داشت. طبق منابع، چاناکیا با توجه به نارضایتیاش از پادشاهان ناندا، تصمیم گرفت آنها را از تخت برکنار کرده و سلسله گپتا را بر تخت بنشاند.
این مثالها نشان میدهند که همراه داشتن یک کوچ در مسیر زندگی میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند و موفقیتهای بزرگی را به همراه داشته باشد.
برجستهترین کوچهای حرفهای در جهان
تاریخچه کوچینگ حرفهای پر از نامهای بزرگ و تاثیرگذار است. از جمله برجستهترین کوچهای تاریخ میتوان به توماس جی. لئونارد، وینس لومباردی و جان وودن اشاره کرد.
- توماس جی. لئونارد: توماس تغییرات و بهبودهای زیادی در حوزه کوچینگ شخصی ایجاد کرد. او در دهه ۱۹۸۰، Coach U، اولین برنامه حرفهای کوچینگ را تأسیس کرد و سپس سازمانهای مرتبط دیگری مانند Coachville و انجمن بینالمللی کوچینگ را پایهگذاری کرد.
- تیموتی گالوی: در سال ۱۹۷۴، گالوی اولین کتاب مهم در زمینه کوچینگ به نام “بازی درونی تنیس” را نوشت. او در این اثر، تفاوتهای بین کوچینگ و آموزش را بررسی کرد و اصول کوچینگ را به دیگر حوزههای زندگی بسط داد.
- جان ویتمور: پدر کوچینگ مدرن، جان ویتمور با تیموتی گالوی در پروژه “بازی درونی” همکاری کرد و مدل GROW (هدف، واقعیت، گزینهها، چه چیزی) را توسعه داد که به سرعت محبوبیت یافت.
از دیگر شخصیتهای مطرح، مایا آنجلو بود که اوپرا وینفری را کوچ می کرد. همچنین وارن بافت به عنوان کوچ بیل گیتس شناخته می شود. جی. جی. آبرامز نیز تحت تأثیر استیون اسپیلبرگ کارگردان مشهور سینما بوده است.
تاریخچه کوچینگ و منتورینگ گسترده است و ما تلاش کردیم تا جنبههای مختلف آن را پوشش دهیم. اگر نکتهای از قلم افتاده، حتماً در قسمت نظرات به ما بگویید.